Notice: Function _load_textdomain_just_in_time was called incorrectly. Translation loading for the acf domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (This message was added in version 6.7.0.) in /home/u124720675/domains/gowharshadmedia.com/public_html/test/wp-includes/functions.php on line 6121

Notice: Function _load_textdomain_just_in_time was called incorrectly. بارگذاری ترجمه برای دامنه gowharshad زودتر از حد مجاز فراخوانی شد. این معمولاً نشان‌دهندهٔ اجرای کدی در افزونه یا پوسته است که خیلی زود اجرا شده است. ترجمه‌ها باید در عملیات init یا بعد از آن بارگذاری شوند. Please see Debugging in WordPress for more information. (این پیام در نگارش 6.7.0 افزوده شده است.) in /home/u124720675/domains/gowharshadmedia.com/public_html/test/wp-includes/functions.php on line 6121
گزارش Archives - گوهرشاد میدیا

2 سال قبل - 147 بازدید

سازمان جهانی صحت برای افغانستان به مناسبت روز جهانی پرستار اعلام کرد که پرستاران نقش مهمی در ارائه خدمات صحی دارند و بدون آنان نظام صحی وجود نخواهد داشت. این سازمان در رشته توییتی گفته است که پرستاران نقش مهمی در ارائه خدمات صحی و نجات جان افراد در افغانستان و سراسر جهان ایفا می‌کند و باید از مصوونیت، احترام و اهمیت تمام پرستاران در افغانستان اطمینان حاصل شود. سازمان جهانی صحت علاوه کرد: «از آن‌جایی که در روز جهانی پرستار به همه‌ی پرستاران احترام می‌گذاریم، باید از آموزش قوی، محیط کاری حمایتی و ایمنی و امنیت برای انجام کارشان اطمینان حاصل کنیم. بدون پرستار هیچ نظام صحی وجود نخواهد داشت.» این سازمان همچنان از تمام پرستاران افغانستان برای تمامی «زحمات، مراقبت و فداکاری‌های‌شان» قدردانی کرده است. همزمان با روز جهانی پرستار،  شماری از پرستاران در هرات در صحبت با رسانه گوهرشاد از چالش‌های‌شان در این حرفه می‌گویند که حجم کار‌شان زیاد است اما امتیازی که بدست می‌آورند اندک است. حسینا میاخیل، بیش از ده سال است که در شفاخانه‌ی حوزوی هرات در بخش عاجل پرستار است. او از استرس و فشار کار زیاد در این بخش می‌گوید که گاهی به دلیل حجم زیاد مراجعه‌کننده‌ ناگزیر می‌شود بیش از ساعات کاری فعالیت کند. او اما تاکید می‌کند که با توجه به حجم کار، امتیازی که پرستاران بدست می‌آورند اندک است. خانم میاخیل می‌افزاید که هیچ تفاوتی بین پرستاری که بیست سال سابقه‌ی فعالیت دارد تا پرستاری که امروز به وظیفه حاضر شده است، وجود ندارد. آن‌گونه که خانم میاخیل می‌گوید هم اکنون تمام پرستاران در یک سطح امتیاز قرار دارند و این سبب شده تا شماری از آن‌ها بارها تصمیم بگیرند تا این مسلک را ترک کنند. پس از تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان امتیازات پرستاران از سوی صلیب سرخ پرداخت می‌شود و بر اساس گفته‌های پرستاران در بسا موارد معاش‌شان با یک یا دو ماه تاخیر پرداخت می‌شود. پرستاران محروم از ارتقای ظرفیت حجم زیاد کار و امتیاز کم تنها مشکل پرستاران نیست. زیرا هیچ گونه برنامه‌ی ارتقای ظرفیتی برای این بخش وجود ندارد. نبیلا اسلمی دیگر پرستاری که هشت سال است در یکی از شفاخانه‌های هرات فعالیت می‌کند. او می‌گوید: «متاسفانه هیچ کارگاه آموزشی‌ یا سفر آموزشی خارج از کشور یا هر نوع برنامه‌ی آموزشی برای پرستاران وجود ندارد. یک پرستار تا آخر عمر یک پرستار ساده خواهد بود.» خانم اسلمی می‌افزاید که در کشورهای دیگر هر پرستار در بخش مربوطه‌اش فعالیت می‌کند و در همان بخش متخصص می‌شود اما در افغانستان پرستاران نمی‌توانند مشخصا در یک بخش فعالیت کنند و ناگزیر هستند که در تمام بخش‌ها فعالیت داشته باشند. او می‌گوید: «ما نهایتا بتوانیم یک سالی در بخش جراحی فعالیت کنیم و یک سال هم در بخش ارتوپیدی و چند ماهی هم در بخش‌های دیگر اما هیچ امکانی وجود ندارد که مشخصا دریک بخش تخصص‌ام را بگیرم.» نبود برنامه‌ی ارتقای ظرفیت سبب شده تا پرستاران همواره انتقاد داشته باشند که در تمام سال‌های فعالیت آن‌ها هیچ دانشی به اندوخته‎‌های علمی آن‌ها اضافه نشده است. موضوعی که روی اهمیت وجودی پرستاران تاثیر منفی گذاشته و فعالیت آن‌ها را هرچند که با حجم زیاد انجام می‌شود کم اهمیت جلوه داده است. خانم اسلمی می‌گوید: «گاهی اینقدر کارم را بی‌ارزش می‌دانند که تصمیم می‌گیرم کارم را ترک کنم. در حالی که ما زحمت بیشتری را متقبل می‌شویم اما به ما به چشم فردی که هیچ دانشی ندارد نگریسته می‌شود.» این در حالی است که پرستاران در شماری از موسسات خارجی در افغانستان، از بیمه‌ی صحی برخوردارند و در صورتی که آن‌ها با مشکلی مواجه شوند، تمام مصارف آن را بیمه به عهده می‌گیرد. حال آن‌که این امتیاز ویژه برای پرستاران در مراکز صحی دولتی و خصوصی وجود ندارد. در همین حال سازمان جهانی صحت به نقل از ماهره متخصص بخش سوءتغذیه که در شفاخانه‌ی گلران هرات کار می‌کند، گفته است که در روز جهانی پرستاران، در کنار همه کارکنان صحی زن می‌ایستد. او تاکید کرد که کارکنان زن زندگی مادران و نوزادان را نجات می‌دهند. با این وجود سازمان ملل متحد تخمین زده است که هر ماه، ۲۴هزار زن در مناطق دورافتاده‌ی افغانستان زایمان می‌کنند و آن‌ها به پرستاران ماهر چون قابله‌ها به ویژه در زمان بحران بشری نیاز دارند. سازمان جهانی صحت گفته است که افغانستان با ۶۳۸ مرگ در هر صدهزار تولد زنده، بیشترین مرگ و میر مادران را در آسیا دارد و در ردیف ده کشور با بیشترین آمار مرگ و میر مادران، نوزادان مرده به دنیا آمده و مرگ میر نوزادان در هفته‌های نخست بعد از تولد قرار دارد. همچنین اخیراً سازمان ملل متحد هشدار داد که اگر در بخش سلامت مادران در افغانستان اقدامات فوری و پایدار انجام نشود، تا سه سال دیگر ممکن هزاران مادر باردار با تهدید مرگ مواجه شوند. آمار دقیقی از پرستاران زن در افغانستان و نیازمندی در این بخش در دسترس نیست، اما گفته می‌شود که پس از حکومت سرپرست بر افغانستان و ادامه‌ی محدودیت‌های سختگیرانه بر زنان و دختران، بسیاری کارمندان صحی زن به شمول پرستاران و قابله‌ها شغل خود را ترک کرده و شماری معدود به کار خود در این بخش ادامه داده اند. این در  حالی است که امرالله تابش، مدیر بخش پرستاران در شفاخانه بدخشان به سازمان صحت گفته است که از سال ۲۰۰۶ کارش را آغاز کرده و به آن افتخار می‌کند. او به عنوان نماینده انجمن پرستاران افغانستان در ولایت بدخشان نیز کار کرده است، می‌گوید: «من از همه‌ی پرستاران برای کاری که انجام می‌دهند، تشکر می‌کنم. من از سازمان جهانی صحت برای فراهم‌کردن یک محیط کاری برای پرستاران افغان در شرایط بحرانی سپاسگزارم.» از روز پرستار در جهان در حالی گرامی داشت می‌شود که پرستاران در افغانستان با کم‌ترین امکانات و در سخت‌ترین شرایط جان هزاران تن را نجات می‌دهند. حال آنکه کمترین امتیاز را دریافت می‌کنند و به فعالیت‌های شان بهای کمتری داده می‌شود.

بیشتر بخوانید
Published
Categorized as گزارش


2 سال قبل - 94 بازدید

مرکز خبرنگاران افغانستان اعلام کرده که ریاست امر به معروف و نهی از منکر حکومت سرپرست در ولایت خوست، سخی سرورمیاخیل؛ مدیرمسوول رادیو و تلویزیون «غرغشت»، محمدالدین شاه خیالی؛ مدیرمسوول رادیو صدای مردم (ولس غژ)، پامیراندیش مهیدی؛ مدیرمسوول رادیو «چنار» و عبدالرحمان آشنا؛ گزارشگر رادیو «نن» را بازداشت کرده است. این مرکز با نشر اعلامیه‌ای گفته است که این کارمندان رسانه‌ای روز (دوشنبه، ۱۸ ثور) به اداره امر به معروف و نهی از منکر احضار و بازداشت شدند. در ادامه آمده است که اداره امر به معروف، مسوولان این رسانه‌ها را متهم کرده است که اصول رسانه‌ای تعیین شده حکومت سرپرست را در برنامه‌های رسانه‌ای خود رعایت نکرده‌اند. مرکز خبرنگاران تاکید کرده است که مسوولان محلی در ولایت خوست به رسانه‌های محلی در مورد نشر موسیقی هشدار داده بودند و احتمال می‌رود دلیل عمده بازداشت این چهار کارمند رسانه‌ای، نشر موسیقی باشد. این مرکز ضمن ابراز نگرانی از بازداشت این کارمندان رسانه‌ای، خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط آنان شده است. مرکز خبرنگاران افغانستان یادآور شده که بر اساس قانون رسانه‌های همگانی، خبرنگاران در انجام کارهای حرفه‌ای خود آزاد هستند و مسوولان حکومتی نباید در کار آن‌ها محدودیت خلق کرده و یا آنان را تهدید کنند، بلکه باید از آن‌ها حمایت کنند. از سویی هم، کمیته حفاظت از خبرنگاران (CPJ) نیز خواستار رهایی فوری سه مدیرمسوول رسانه و یک خبرنگار بازداشت شده، شده است. این کمیته از مسوولان حکومت سرپرست خواسته است که از آزار و اذیت خبرنگاران افغانستان فورا دست بکشد. با این وجود شبیراحمد عثمانی، رییس اطلاعات و فرهنگ ولایت خوست در صحبت با رسانه گوهرشاد بازداشت این خبرنگاران را رد نموده و گفته است که مدیرمسول رادیو و تلویزیون غرغشت و مدیران رادیوهای چنار و «ولس غژ» و گزارشگر رادیو نن بازداشت نشده‌اند، بلکه آنان به‌خاطر شریک‌کردن بعضی مسایل مهم رسانه‌ای در جلسه‌ای در ریاست اداره امر به معروف خواسته شده‌اند. آقای عثمانی این گزارش‌ها را تبلیغات مغرضانه و بی‌اساس خوانده است. همچنین عبدالمتین قانع، سخنگوی وزارت اطلاعات و فرهنگ حکومت سرپرست به رسانه گوهرشاد گفت که این خبرنگاران بازداشت نشده‌اند، بلکه در یک سمینار در ریاست امر به معروف و نهی از منکر ولایت خوست شرکت کرده‌اند. او گفت که اشتراک آنان در سمینار با رضایت خودشان بوده و در آن هیچ جبر و اکراه نبوده است. وی تاکید کرد که این سمینار معلوماتی دو روزه خواهد بود. در عین حال، ظریف کریمی، مسوول نی یا حمایت‌کننده‌ی رسانه‌های آزاد افغانستان به رسانه گوهرشاد گفت: «این خبرنگاران دو روز پیش توسط اداره امر به معروف احضار شده که گویا یک برنامه آموزشی است، اما بعد از آن، این چهار تن مورد بازرسی قرار گرفته و موبایل‌های شان قید شده و تا اکنون تحت بازداشت قرار دارند.» آقای کریمی از مسوولان حکومت خواست که خبرنگاران را بدون اتهام بازداشت نکنند و اگر اتهامی بر آن‌ها وارد است، باید از طریق کمیسیون رسیدگی به تخطی رسانه‌ها بررسی شود. او با ابزار نگرانی از این بازداشت‌ها گفت که این عمل‌کرد حکومت سرپرست آزادی بیان، دسترسی به اطلاعات و مصونیت خبرنگاران را با چالش جدی مواجه خواهد کرد. مسوول نی خواستار آزادی فوری و بدون قیدوشرط خبرنگاران از بند اداره امر به معروف و نهی از منکر شد. در همین حال شماری از خبرنگاران در صحبت با رسانه گوهرشاد می‌گویند، که اطلاعات و فرهنگ ولایت‌شان نیز به بهانه‌ی سمینار و پُر کردن فرم‌؛ از آنان درخواست می‌کنند تا در سمینارهای خیالی شرکت کنند. مژگان ایوبی، یک‌تن از خبرنگاران می‌گوید: «اطلاعات و فرهنگ در همکاری با بعضی از نهادها تلاش کردند تا مرا بارها به دفاتر شان بکشانند. آنان با استفاده از خبرنگاران دیگر با من تماس می‌گرفتند و می‌گفتند: تو باید به این سمینار بیایی در حالی‌که وقتی حقیقت‌یابی می‌کردم هیچ سمیناری وجود نداشت.» مژگان در ادامه می‌گوید: «اگر به سمینارهای دروغین آنان شرکت می‌کردم، حالا من هم مثل خبرنگاران خوست در زندان بودم.» همزمان یکی دیگر از زنان خبرنگار در صحبت با رسانه گوهرشاد می‌گوید که از او نیز بارها تقاضا شده است تا در شماری از کارگاه‌های آموزشی ویژه‌ی خبرنگاران اشتراک کند. این زن خبرنگار تاکید می‌کند که حتی اداره‌ی اطلاعات و فرهنگ در تبانی با برخی نهادهایی که نسبتا برای خبرنگاران فعالیت دارند، او را دعوت کرده اند. ساناز قریشی می‌گوید: «سماجت برخی نهادهای خبرنگاری برای دعوت من در یک سمینار واقعا تعجب برانگیز هست. چرا از یک سمینار سه تا چهار بار به من تماس گرفته شود که من باید به این سمینار اشتراک کنم. واقعا دور از منطق است. گویا غیر از من هیچ خبرنگار زن دیگری وجود ندارد.» خانم قریشی می‌گوید آن‌ها با این ترفندها می‌خواهند خبرنگارانی که تاکنون به شکل پنهانی زندگی کردند و توانستند از زندگی و حیات خود محافظت کنند را به دام بیندازند. این خبرنگار می‌افزاید که حکومت در جریان دو سال اخیر تمام مخالفان فکری خود را با بهانه‌های مختلف از میدان بیرون کرده و آن‌ها با بدترین شکل ممکن ماه‌ها در زندان و شکنجه قرار داده و حتی از سرنوشت شماری از آن‌ها خبری در دست نیست. خانم قریشی: «من از تمام هم مسلکانم خواهشمندم که فریب این سمینار‌ها یا سروی‌ها را نخورند و با خوش باوری زندگی خود را با خطر مواجه نسازند. در چنین شرایطی به هیچ فردی اعتماد نکنند. هر کسی می‌تواند قاتل زندگی شما باشد.» خبرنگاران خوست درحالی توسط امر به معروف در این ولایت بازداشت شده اند که ماه گذشته وزارت اطلاعات‌وفرهنگ حکومت سرپرست خواستار عدم دخالت سایر ادارات به جز این وزارت در امور رسانه‌ها و خبرنگاران شده بود. این در حالی است که مرکز خبرنگاران افغانستان گفته بود که در جریان ۱۲ ماه گذشته دست‌کم ۲۱۳ مورد خشونت، تهدید و بازداشت خبرنگاران در کشور ثبت شده است که در مقایسه با سال قبل، ۶۴ درصد افزایش یافته است. این مرکز گفته است که ۹۴ مورد آن مربوط بازداشت خبرنگاران می‌باشد. یاداشت: به دلیل مشکلات امنیتی نام شماری از خبرنگاران و ولایت‌شان به شکل مستعار نوشته شده است.

بیشتر بخوانید
Published
Categorized as گزارش


2 سال قبل - 130 بازدید

قوانین خودساخته‌ی وزارت امر به معروف و نهی از منکر برای مسافران زنان تنها به سفرهای بیرون شهری خلاصه نمی‌شود زیرا اکنون در تردد میان شهری نیز قوانین دست و پا گیری وضع شده است. قوانینی که به واسطه‌ی آن حتی مسافران زن را مجبور به پیاده شدن از موتر کرده تا مسیر‌های طولانی‌ای را پیاده طی کنند. عدم رعایت پوشش مورد تایید این گروه، نداشتن محرم و نشستن به صندلی جلویی موتر از جمله بهانه‌هایی است که به گفته‌ی رانند‌گان؛ زنان را وادار به پایین شدن از موتر می‌کنند. غلام غوس رحمانی، راننده‌ی موتر مسافربری در یکی از مسیر‌های میان شهری است. او در صحبت با رسانه گوهرشاد می‌گوید نیرو‌های حکومت در بخش‌های مختلف این شهر و در جاده‌های عمومی ایست‌های‌ بازرسی ایجاد کرده‌اند و مسافران زن که پوشش مورد تایید این گروه را نداشته باشند از موتر پایین می‌کنند و در بسا موارد مورد توهین و تحقیر قرار می‌دهند. او تاکید می‌کند که تمام مسیر‌های درون شهری و تردد افراد به‌شدت از سوی محتسبان امر به معروف و نهی از منکرکنترل می‌شود. پایین کردن مسافران زن اما بخشی از ماجراست زیرا دردسر‌هایی که برای راننده ایجاد می‌شود بسیار فراتر از یک تذکر لفظی است. زندان؛ بهای تلخ بر رانندگان هرات آقای رحمانی از یکی از تجربه‌های دشوار خود حرف می‌زند که موترش توقیف و خودش روانه‌ی زندان شده است. او می‌گوید: «یک روز از چهار راهی مستوفیت به طرف دروازه ملک در حرکت بودم، یک زن کهن‌سال را در جلو موتر (صندلی جلویی) سوار کردم، نیروهای وزارت امر به معروف و نهی از منکر در چوک سینما من را پیاده کردند، یک سیلی به صورتم زدند و موتر را یک شبانه روز توقیف و خودم را زندانی کردند.» این راننده‌ی موتر از نحوه‌ی برخورد محتسبان امر به معروف و نهی از منکر انتقاد می‌کند و می‌افزاید: «نیروهای حکومت مخصوصا همان‌هایی که چپن سفید به تن دارند، اصلا درکی از شرایط ندارند و به‌ جز تحقیر، توهین و اذیت افراد کاری را بلد نیستند.» عکس: شبکه‌های اجتماعی خلیل احمد درانی، یکی دیگر از راننده‌ها‌ی؛ مسیر‌های درون شهری است. او از وخیم شدن اوضاع کنونی انتقاد می‌کند و می‌گوید که اگر راهی برای فرار از وضعیت داشت، آن را حتما امتحان می‌کرد. او می‌گوید: «ما نمی‌توانیم زنان و دختران را در چوکی جلوی موتر سوار کنیم، آهنگ گوش داده نمی‌توانیم و اصلا ماندیم که چطور با شرایط زندگی کنیم. هیچ جایی هم رفته نمی‌توانیم تا از این شرایط راحت شویم.» او می‌افزاید در صورتی که رانندگان مسافر زن را درصندلی پشت سر سوار کنند، بخاطر کمبود مسافر زن، مجبور می‌شوند تمام مسیر را هیچ مسافر دیگری را سوار نکنند و در حالی که مسافر مرد هست، باید با صندلی‌های خالی مسیر را به پایان برسانند. خلیل احمد پانزده سال است که راننده‌ی تاکسی است. او می‌گوید هرگز در تمام عمر رانندگی‌اش چنین محدودیت‌های سخت و دست و پا گیری را تجربه نکرده است. آقای درانی از هشدار محتسبان امر به معروف و نهی از منکر حرف می‌زند که به تمام رانندگان گفته اند که از سوار کردن مسافران زنی که حجاب مورد تایید این گروه را ندارند و یا محرم شرعی با خود ندارند، بپرهیزند. او تاکید می‌کند که آنان برای رانندگان گفتند که نیروهای امر به معروف و نهی از منکر به آنان هشدار دادند، در صورت که از این امر و هدایت سرپیچی کنند، مسوولیت بعدی برعهده‌ی رانندگان و نمایندگان ایستگاه‌ها خواهد بود. خلیل احمد تجربه‌ی یک دوست راننده‌اش را تعریف می‌کند که به دلیل سوار کردن یک مسافر زن بدون محروم،  در مسیر شیدایی- غیبتان هنگامی که به چوک گل‌ها رسیده است از سوی ماموران امر به معروف و نهی از منکر توقف داده می‌شود و سپس به مدت دو شبانه روز زندانی می‌شود. خلیل احمد؛ راننده‌ی درون شهری ۴۵ سال سن دارد و پدر دو دختر و سه پسراست. او می‌گوید: «فرزندانم همه دانشجو و دانش‌آموز هستند. حالا به این فکرم که چطور مصارف درس و مشق آنان را پُره کنم (تامین کنم) تا از مکتب و دانشگاه‌ها‌ی‌شان عقب نمانند.» محدودیت‌ها سفره‌ی رانندگان را کوچکتر کرده است قریب به اتفاق تمام رانندگان درون شهری هرات از شرایط کنونی شکایت دارند و می‌گویند محدودیت‌ها علیه زنان و دختران و همین‌طور رانندگان سبب شده تا کسب و کار شان با رکود مواجه شود و به سختی بتوانند از پس هزینه‌های زندگی‌شان برآیند. وضعیت ایجاد شده تنها محصول محدودیت‌های وضع شده بر مسیر‌های شهری نیست. اکثر زنان و دخترانی که در موسسات فعالیت می‌کردند، دانشجویان و دانش‌آموزان، زنانی که در مراکز آموزشی فعالیت می‌کردند و یا در آن‌جا درس می‌خوانند همه کتله‌ی بزرگی از مسافران را تشکیل می‌دادند که اکنون جالی خالی آن در اقتصاد رو به رکود رانندگان به شدت احساس می‌شود. غلام قوس می‌گوید: «تیل موتر گران است، مسافر به شدت کاهش یافته و در بیشتر مواقع مسافران در مسیرهای طولانی فقط برای ما ۱۰ افغانی پیشنهاد می‌کنند، ما با آن قیمت کم و از روی اجبار آنان را سوار موتر کنیم. اگر این کار را نکنیم، مجبور هستیم که در خانه گشنه سر کنیم.» او سه فرزند دارد و سرپرستی خانواده‌ی خودش است که در کنار این‌ها، هزینه‌های زندگی پدر و مادرش نیز به عهده‌ی اوست. تمام مسیر راه؛ تا خانه را با گریه طی کردم هم‌زمان شماری از مسافران زن در صحبت با رسانه‌ گوهرشاد می‌گویند که بارها‌ از سوی محتسبان امر به معروف و نهی از منکر مورد توهین و تحقیر قرار گرفته است. فروهر عظیمی، یکی از زنانی است که در یکی از مراکز صحی به عنوان آشپز فعالیت می‌کند. او ۴۰ سال دارد و همیشه چادر می‌پوشد. عکس: شبکه‌های اجتماعی خانم عظیمی می‌گوید: «یکی از روزهای ماه حمل امسال به سه‌چرخه نشسته بودیم با دو سه خانم دیگر و یک مرد کهن‌سال، در مسیر مناره‌ها یک نفر که مسلح بود جلوی سه‌چرخه‌ی ما را گرفت و راننده‌ را با قنداق اسلحه‌اش زد و ما را هم به خاطر وجود یک مسافر مرد فحش‌های خیلی رکیک‌ی داد. مسافر مرد را گفت که پایین شود اما آن مرد از بس پیر و ناتوان بود نمی‌توانست پیاده شود. آن فرد مسلح، دست این پیرمرد را گرفت و کشید و این مرد از سه‌چرخه افتاد به روی زمین.» خانم عظیمی می‌افزاید که تمام آن روز از ترس آن حادثه، ضعف کرده است و همکاران اش در نهایت او را به خانه‌اش رساندند. پروین سماواتی یکی دیگر از مسافران زنی است که از آزار و اذیت در مسیر رفت و برگشت اش صحبت می‌کند. خانم سماواتی در یکی از مراکز آموزشی معلم قرآن است و حجاب می‌پوشد. او می‌گوید: «یک روز وقتی از کورس به سمت خانه می‌رفتم در مسیر بین چوک گل‌ها – شهرنو مامور مسلح آمد و مرا از موتر پایین کرد. به صندلی جلو موتر نشسته بودم. او مامور کلی حرف‌های زشت و زننده به من زد و مرا زن بد خواند که عفت و حیا ندارم و من آن روز مجبور شدم تمام مسیر راه؛ تا خانه را پیاده بروم و در تمام راه هم گریه کردم.» فرزانه نیک‌منش یکی از دخترانی است که از او نیز بخاطر نداشتن پوشش مورد تایید امر به معروف از سوی آنان از فلانکوچ پایین کشیده شده است. فرزانه می‌گوید: «روزی که برای سپری کردن امتحان قابلگی می‌رفتم، یک حجاب سیاه بلند پوشیده بودم. در مسیر راه بودیم که فلانکوچ ما متوقف شد و نیروهای امنیتی حکومت با اخطار سلاح‌شان من را از موتر پیاده کردند.» خانم نیک‌منش می‌افزاید، نیروهای مسلح حکومت بعد از پیاده کردن‌اش به او گفتند: «بدون پوشیدن "چادر" حق نداری جایی بروی.» فرزانه می‌گوید، این اتفاقات در روز سرنوشت‌‌ ساز امتحان نهایی قابلگی‌اش رخ داده و او با چشمانی پُر از اشک به خانه بازگشته و پس از آن با پوشش دیگری بلاخره توانسته خود را به محل آزمون برساند. محدودیت‌هاعلیه زنان و دختران افغان در حالی وضع می‌شود که سال گذشته وزارت امر به معروف و نهی از منکر حکومت سرپرست با نشر دستورالعملی، زنان بدون محرم را از سفر در فاصله‌ی ۷۲ کیلومتر منع کرد و از رانندگان وسایط نقلیه نیز خواست که تنها زنانی که حجاب مورد تایید این وزارت را داشت و در صورتی که همراه محرم بود را در مسیرهای طولانی‌ سوار کنند. گزارش: رسانه گوهرشاد

بیشتر بخوانید


2 سال قبل - 168 بازدید

مسوولان شماری از مراکز آموزشی خصوصی در ولایت هرات می‌گویند که نیروهای حکومت سرپرست در اقدامی تازه، دروازه‌ی شماری از آموزشگاه‌ها را در این ولایت به دلایل نامشخصی مسدود کرده‌اند. مسوول یک مرکز آموزشی در شهرک المهدی-جبرییل از مربوطات ناحیه سیزدهم شهرداری هرات با حفظ هویت خود به رسانه گوهرشاد گفت که نیروهای امنیتی حوزه‌ی سیزدهم بدون کدام دلیل شماری از مراکز آموزشی را بسته کردند. این مسوول می‌گوید که این اقدام روز گذشته (چهارشنبه، ۱۳ ثور) در جبرییل صورت گرفته است. او گفت: «صبح مصروف تدریس شاگردان بودیم که نیروهای امنیتی حوزه‌ی سیزدهم، داخل آموزشگاه آمدند و به شاگردان و کارمندان گفتند که بیرون شوید. بعد از بیرون شدن کارمندان و شاگردان، دروازه مرکز آموزشی ما را پلمپ کردند.» وی علاوه کرد که پس از این اتفاق؛ آنان از نیروهای امنیتی موظف، جویای این واقعه شدند، اما نیروهای امنیتی از دلیل این کار (پلمپ آموزشگاه) اظهار بی‌خبری کردند و هیچ جزییاتی به آنان ارائه نکردند. این مسوول مرکز آموزشی افزوده، امکان دارد که بحث جواز و آموزش دختران بخشی از این دلایل باشد. همچنین مسوول یک مرکز آموزشی دیگر به رسانه گوهرشاد گفت که این مراکز آموزشی شامل؛ «موسسات آموزشی چهارده معصوم، ادیب، اپکس و مرکز آموزشی جامی» می‌باشد که توسط نیروهای امنیتی بدون ذکر دلیل بسته شده است. او علاوه کرد: «از نیروهای امنیتی دلیل این کارشان را پرسیدیم و گفت که امر از بالا جای داریم و اگر می‌خواهید دلیل این کار را بدانید، بروید از جایی که شما را جواز کار داده است، بپرسید.» وی تاکید کرد که بسته کردن مراکز آموزشی روی روحیه شاگردان تاثیر بسیار منفی دارد و این امکان وجود دارد تا آنان در آینده از آموزش و تحصیل دل‌سرد شوند. هم‌چنان رفتن به مراکز آموزشی برای شاگردان و خانواده‌های آنان یک نوع ترس و دلهره ایجاد می‌کند که با کدام مشکلی مواجه نشوند. منبع گفت: «ما موردی داریم که خانواده‌های شاگردان به دلیل مشکلات و ترس موجود، مانع آموزش دختران زیرسن و پسران‌شان می‌شوند. این شرایط کمی بهتر شده بود؛ اما با اقدام روز گذشته نیروهای حکومت سرپرست این ترس و دلهره در بین شاگردان و خانواده دوباره زنده شد.» عکس: شبکه‌های اجتماعی در حالی شماری از کورس‌های آموزشی در هرات بسته می‌شود که بیش از ۵۹۰ روز است که حکومت افغانستان دروازه‌های مکاتب دخترانه بالاتر از صنف ششم را مسدود کرده است. همچنین وزارت تحصیلات عالی حکومت فعلی در تاریخ ۲۹ قوس سال گذشته اعلام کرده بود که براساس فیصله‌ی کابینه و دستور مولوی ندامحمد ندیم، سرپرست این وزارت، تحصیل دختران در دانشگاه‌های کشور الی امر ثانی «معطل» بماند. این تصمیمات باعث شد تا دختران زیادی به قصد ادامه‌ی تحصیل راهی کشورهای دیگر شوند، اما حکومت مانع سفر تحصیلی دختران به سایر کشورها شد. به تعقیب این محدودیت‌ها، وزارت اقتصاد کشور کار زنان در موسسات داخلی و بین‌المللی را منع کرد. در تازه‌ترین مورد زنان و دختران از کار در دفاتر سازمان ملل نیز منع شده‌اند. گزارش: رسانه گوهرشاد

بیشتر بخوانید


2 سال قبل - 88 بازدید

نخستین جرقه‌های برگزاری نشست دوحه و مهم‌تر به رسمیت شناختن حکومت سرپرست به عنوان حکومتی مشروع از بدو ورود امینه محمد، معاون دبیر کل سازمان ملل محمد در ۲۸ جدی سال ۱۴۰۱ به کابل کلید خورد. خانم محمد چهار روز در افغانستان ماند و بارها با افراد مختلف حکومت سرپرست دیدار کرد. در یکی از نشست‌هایی که معاون دبیر کل سازمان ملل با عبدالسلام حنفی، معاون اداری نخست وزیر حکومت سرپرست داشت، آقای حنفی گفت که این سازمان در راستای حذف نام‌های سران طالبان از لیست سیاه، به رسمیت شناختن حکومت این گروه و سپردن کُرسی نمایندگی دایمی افغانستان همکاری و توجه نکرده است. سران حکومت دقیقا در همان نقطه از تاریخ بازی «تحت فشار قرار دادن سازمان ملل» را آغاز کردند و در سه ماه و اندی پس از آن وضع محدودیت‌های بیشتری را به عنوان حربه‌ی دیگری بر دوام این فشارها به کار بردند. ممانعت کارمندان زن سازمان ملل در پانزدهم حمل سال۱۴۰۲ در ولایت ننگرهار، تیر خلاص دیگری بود که این سازمان را بیش از هر زمان دیگرتحت فشار قرار داد و بحث به رسمیت شناختن حکومت فعلی در بین اعضای سازمان ملل آغاز شد. هرچند پس از آن سازمان ملل با صدور قطع‌نامه‌ای ممنوعیت کار زنان این سازمان از سوی حکومت سرپرست را نکوهش کرد و خواستار بازنگری آن شد اما حکومت قاطعانه در برابر تمام واکنش‌ها ایستاد و آن را موضع داخلی‌اش خواند و از این سازمان خواست تا در امور داخلی این کشور دخالت نکند. این روند زمانی به بحث داغ رسانه‌ها تبدیل شد که امینه محمد در ۳۰ حمل ۱۴۰۲ دریکی از سخنرانی‌هایش گفت که سازمان ملل قرار است در آینده‌ی نزدیک کنفرانس بین‌المللی‌ای را برگزار کند که در آن وضعیت افغانستان و به رسمیت شناختن حکومت سرپرست مورد بحث قرار خواهد گرفت. و این نشست احتمالی علی‌رغم اعتراض‌های متعدد دیروز و امروز (۱ و ۲ می) در دوحه برگزار شد. نشستی که سازمان ملل زنان افغانستان را از حضور در آن محروم کرد و اجازه‌ی یک کُرسی را نیز به آنان نداد. نشست دوحه به میزبانی سازمان ملل با حضور نمایندگان ۲۵ کشور و سازمان‌های بین‌المللی دیروز (دوشنبه، ۱۱ ثور) و امروز سه‌شنبه پشت درهای بسته برگزار شده است. رسانه گوهرشاد همزمان با برگزاری این نشست با شماری از نمایندگان پیشین پارلمان افغانستان، اعضای اشتراک کننده‌ی نشست‌قبلی دوحه، شورای ولایتی، استادان دانشگاه و خبرنگاران مصاحبه‌ای داشته است. نشست دوحه در قطر در حالی برگزار می‌شود که از یک سو زنان از حضور در آن محروم شدند و از جانب دیگر سران حکومت سرپرست به صراحت بیان کردند که هر گونه نشستی که آنان درآن حضور نداشته باشند قابل قبول نبوده و بی‌نتیجه خواهد بود. همزمان با جدال قربانیان و عاملان خشونت بر زنان افغان، ناهید فرید، نماینده‌ی پیشین در پارلمان افغانستان می‌گوید که این نشست در خصوص سه موضوع برگزار شده است. او می‌افزاید: « تاثیر بسته شدن دانشگاه‌ها و انجوها به روی زنان و فعالیت‌ نهادهای خارجی؛ یک‌پارچگی در بین کشورها در خصوص موقفی که در قبال حکومت سرپرست اتخاذ می‌کنند و صحبت روی این‌که از چه راهکارهایی برای فشار آوردن بر سران حکومت فعلی می‌شود استفاده کرد. همه‌ی این‌ها موضوعاتی است که در این نشست روی آن صحبت می‌شود.» با این حال او تاکید می‌کند که‌ اگر حکومت سرپرست به رسمیت شناخته شود، تروریسم و بنیادگرایی رسمیت خواهد یافت و پول جهان و مردم افغانستان در مسیر آجندای بنیادگرایی و تروریسم حهانی مصرف خواهد شد. این عضو پیشین پارلمان می‌گوید از زمان سقوط تا کنون بارها علیه سیاست‌های حکومت سرپرست در نهادهای زیادی به شمول سازمان ملل متحد، کانگرس آمریکا و نهادهای امنیتی و اقتصادی متفاوت که در عرصه افغانستان فعال هستند در خصوص نگرانی‌های تعامل با سران حکومت فعلی دادخواهی و صحبت کرده است. او می‌گوید: «موقف من همواره همان خواهد بود که سران حکومت سرپرست غیر قابل تعامل هستند و جایگزین‌شان را باید از بین نسل جوان افغانستان جستجو کنیم و تا حال به بهای بزرگ، سر این موقف خود ایستاده هستم. باورم این است که راه راست زوالی ندارد و شاید سال‌ها بعد، اما بالاخره حامیان سران حکومت هم به نظر من خواهند رسید و دود سرمایه گذاری روی یک گروه تروریست به چشم شان خواهد رفت.» همزمان سارا یوسف‌زی، استاد دانشگاه بر این باور است که نتایج حاصله از این نشست کاملا یک جانبه و به نفع سران حکومت سرپرست خواهد بود. او می‌افزاید: «هدف سران حکومت این است که از طریق سازمان ملل به رسمیت شناخته شوند. و اگر این کار انجام شود دیگر زنان باید با نیم بند حقوقی که باقی مانده به شکل کامل خداحافظی کنند. خشونت‌ها و بحران‌ها تشدید خواهد یافت و در این راستا سازمان ملل به عنوان نماینده‌ی جامعه جهانی کاملا مقصر خواهد بود.» انیسه شهید، روزنامه‌نگار اما می‌گوید که هر نوع تصمیمی که پشت درهای بسته‌ی سازمان ملل گرفته ‌شود، نمی‌تواند یک شبه سرنوشت افغانستان را تغییر دهد. او می‌افزاید: «در نشست دوحه هیچ نماینده‌ای از افغانستان نیست، نه مرد و نه زن. انتظار نداشته باشیم، آن‌جا تصمیم بزرگی گرفته شود اما می‌توانم بگویم به هر هدفی که این نشست برگزار شده، اعتراضات گسترده در برابر به رسمیت شناختن سران حکومت فعلی در این نشست نتیجه بخش بوده و سازمان ملل نمی‌تواند به حکومت فعلی رسمیت ببخشد. رسمیت بخشیدن به سران حکومت فعلی یک شرم بزرگ است.» با این‌که نتایج این نشست هنوز مشخص نیست اما صحبت‌های پیشین امینه محمد، معاون دبیر سازمان ملل مبنی بر به رسمیت شناختن حکومت فعلی، منجر به خشم و ناامیدی زیادی از کنش‌گران مدنی و مدافعان حقوق بشر در سراسر دنیا شده است. سمیه ولی‌زاد، روزنامه‎‌نگار می‌گوید که انتطار می‌رفت تا سازمان ملل با مشاهده‌ی نقض فاحش حقوق بشری زنان افغانستان توسط سران حکومت فعلی، دست به اقدام عملی می‌زد اما این سازمان جز صدور اعلامیه و محکوم کردن عاملان خشونت هیچ اقدامی عملی‌ای انجام نداد. او تاکید می‌کند که: «حقوق سازمان ملل در افغانستان نقض نشده است بنابراین طبیعی است که نتوانند درک‌ی از شکنجه‌ای که زنان افغان آن را تجربه کردند، داشته باشد. این سازمان با دیدن تمام خشونت‌ها حتی یکبار کنار زنان افغان نایستاد.» جای خالی قربانیان خشونت در نشست دوحه زنان به عنوان قربانیان اصلی خشونت‌ها در افغانستان از حضور در نشست دوحه محروم شدند. زنانی که می‌توانستند حضور یابند و از سیاست‌های سختگیرانه‌ی حکومت فعلی، سختی‌ها و رنج‌هایی که تاکنون متحمل شدند حرف بزنند. فرصتی که علی‌رغم درخواست مکرر حتی یک کُرسی برای زنان در این نشست از سوی سازمان ملل؛ میزبان این نشست پذیرفته نشد. ناهید فرید در این مورد می‌گوید: «به باور من نقش زنان، حضور زنان و دیدگاه زنان دریچه‌ای کاملا متفاوت را به هر گونه تصمیم جهانی باز می‌کند. بدون حضور و نقش و نظر زنان نشست‌های جهانی در خصوص افغانستان که زنان اولین قربانی پالیسی‌های نادرست سران حکومت فعلی هستند، مشروعیت کافی ندارد.» او می‌افزاید که جهت حضور زنان افغان در این نشست با شماری از نمایندگان ویژه‌ی کشورها دیدار کرده است. محمد ناطقی، عضو اشتراک کننده‌ در نشست قبلی دوحه بر این باور است که حضور زنان در نشست دوحه تاثیر خوبی می‌داشت. او می‌گوید: «همین‌که حکومت سرپرست تاکنون مشروعیت بدست نیاورده است نتیجه‌ی مبارزات زنان و تلاش آن‌ها بوده است.» او می‌افزاید در صورتی که این حکومت از سوی سازمان ملل به رسمیت شناخته شود، افغانستان در یک فاجعه‌ای قرار خواهد گرفت که مردم آن شاهد حکومتی ضد زن خواهد بود و تمام آزادی‌های مدنی، دسترسی به اطلاعات و آزادی بیان دیگر نخواهد بود. خانم ولی‌زاده نیز به حضور زنان در این نشست تاکید دارد. او بر این باور است که نشستی که زنان در آن حضور نداشته باشند، مردان هستند که برای زنان تصمیم می‌گیرند. مردانی که درک‌ی از میزان رنج و درد زنانی که هم اکنون در افغانستان زیر تسلط حکومت سرپرست زندگی می‌کنند، ندارند. در حالی که قریب به اتفاق؛ همه از عدم حضور نمایندگان زنان افغانستان در نشست دوحه به میزبانی سازمان ملل انتقاد می‌کنند، شماری از استادان دانشگاه می‌گویند که زنان افغان در هر نشستی که تاکنون شرکت کرده‌اند نتوانسته اند به شکل باید آن نمایندگی کنند و بیشتر نقش سمبولیک یا نمایشی را داشته اند. خانم یوسف‌زی از فوزیه کوفی به عنوان نماینده‌ی زنان افغان در نشست‌های قبلی دوحه یادآوری می‌کند که نتوانسته تغییری در وضعیت زنان ایجاد کند. او می‌گوید: «در اکثر نشست‌هایی که زنان به عنوان نماینده انتخاب می‌شدند، اکثرا آدم‌های ضعیف بودند و اگر باز هم اشتراک می‌کردند باز هم چیزی عوض نمی‌شد. این استاد دانشگاه تاکید می کند که بحران‌های امروزی حاصل همان کم کاری‌هایی است که زنان و مردان در نشست‌های قبلی دوحه شرکت کردند و کم گذاشتند و اگر در این نشست هم زنانی انتخاب می‌شدند این زنان بیشتر به نفع سران حکومت فعلی حرف می‌زدند تا زنان افغانستان.» زنان در افغانستان چه در نشست‌های داخلی و چه بین‌المللی همواره نقش نمایشی داشتند اند. و تصمیم گیرنده افرادی بوده اند که در پس پرده حضور داشتند و یا مردانی که شرایط را از لنز مردانه و افکار مردسالانه سنجیدند و تصمیم گرفتند. این موضوع حتی سبب شده است که زنان در تمام دادخواهی‌های شان تنها گذاشته شوند و مردان به عوض حمایت و دادخواهی، زنان را به سخره گرفته و از شرایط کنونی و حضور دایمی آنان در خانه استقبال نیز کنند. با این وجود خانم یوسف‌زی تاکید می‌کند که زنان نباید خاموش بمانند. به دادخواهی‌های شان ادامه دهند. با زنان خارج از کشور و سایر سازمان‌ها ارتباط موثری برقرار کنند. تلاش کنند تا حمایت مردان را نیز در کنار خود داشته باشند. او بر این باور است که تا زمانی که مردان در کنار زنان دست به اعتراض نزنند و دادخواهی نکنند، این اعتراض‌ها نتیجه‌ی ملموسی در پی نخواهد داشت. این در حالی است که نشست دو روزه‌ی دوحه امروز به پایان خواهد رسید و قرار است که آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل طی یک کانفرانس مطبوعاتی نتایج این نشست را با رسانه‌ها شریک کند. دیده شود که نتایج حاصله از این نشست چه دورنمایی را برای مردم افغانستان، وضعیت حقوق بشری زنان و مشروعیت سران حکومت ترسیم خواهد کرد.

بیشتر بخوانید


2 سال قبل - 75 بازدید

همزمان با برگزاری نشست دوحه به میزبانی سازمان ملل، شماری از نهادهای مدنی و جنبش‌های اعتراضی زنان طی یک نامه‌ای سرگشاده به اشتراک‌کنندگان این نشست گفته اند که نگران چشم‌انداز نشست دوحه هستند که مبادا دری را به‌روی به رسمیت‌شناختن حکومت سرپرست باز کند. قرار است نشست دوحه به میزبانی سازمان ملل و اشتراک نمایندگان ۲۵ کشور و سازمان‌های بین‌المللی امروز (دوشنبه، ۱۱ ثور) و فردا سه‌شنبه پشت درهای بسته برگزار شود. نهادهای مدنی و جنبش‌های اعتراضی زنان این نامه را عنوانی آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل و وزیران خارجه‌ی کشورهای اشتراک‌کننده در نشست دوحه نوشته‌اند. دراین نامه‌ی سرگشاده به اظهارات امینه محمد، معاون دبیرکل سازمان ملل واکنش نشان داده شده و آمده است که از این‌که سازمان ملل یا هر یک از کشورهای عضو این سازمان، حکومت سرپرست را به رسمیت بشناسند، خشمگین هستند. پیش از این خانم محمد گفته بود که قرار است این سازمان برای بحث درباره‌ی روند به رسمیت‌شناختن حکومت سرپرست نشستی برگزار کند. این اظهارات معاون دبیرکل سازمان ملل با انتقادات تند برخی از نهادهای جامعه‌ی مدنی و دیگر فعالان مواجه شده است. نهادهای مدنی و جنبش‌های اعتراصی زنان افغانستان، حکومت فعلی را گروهی تروریستی، رژیم «عمیقا سرکوبگر» توصیف کرده‌ است. آنان تاکید کرده است که حکومت فعلی زنان و دختران را از حقوق اساسی‌شان محروم کرده و به تنها رژیم در جهان تبدیل شده است که از سیستم آپارتاید جنسیتی حمایت می‌کند. در ادامه آمده است که تجربه‌ی گذشته نشان می‌دهد که سازش‌کردن در مورد حقوق بشر، تنها باعث تقویت قدرت حکومت فعلی و طولانی‌شدن رنج مردم افغانستان می‌شود. آنان از سازمان ملل خواسته‌اند که تمام طرح‌ها برای به رسمیت‌شناختن حکومت افغانستان را لغو کند. در نامه آمده است که سازمان ملل متحد و کشورهای اشتراک کننده باید تضمین کند که حقوق‌بشری همه شهروندان افغانستان، به‌ویژه زنان و دختران رعایت، محافظت و حمایت می‌شود. آنان افزوده اند که نمایندگان جامعه مدنی و زنان باید اجازه داشته باشند که پیام‌های قوی و بدون سانسور را در مورد واقعیت وحشیانه‌ای که زنان و دختران تحت سلطه حکومت فعلی با آن روبه‌رو هستند، ارائه دهند. در نامه آمده تاکید شده است که سازمان ملل متحد با مردم افغانستان همکاری کند تا یک حکومت فراگیر و براساس خواست مردم افغانستان ایجاد شود. سازمان ملل در نشست دوحه؛ میزبانی که با پنبه سر زنان افغان را می‌برد شماری از فعالان مدنی در صحبت با رسانه گوهرشاد گفتند که زنان نخستین قربانیان حکومت فعلی هستند و باید زنان در این نشست حضور می‌داشتند. آنان می‌گویند که اظهارات مسوولان سازمان ملل بیانگر این است که آن‌ها خود تلاش دارند این گروه را به رسمیت بشناسند. سارا سلطانی، فعال حقوق بشر در کابل می‌گوید: «ما هر روز به خیابان‌ها می‌رویم و اعتراض می‌کنیم. خون مان بر روی خیابان‌ها ریخته. در تمام این مدت لت و کوب شدیم. زندانی شدیم با هزاران توهین و تحقیر، چگونه سازمان ملل با دیدن تمام این خشونت‌ها نشستی را برگزار می‌کند که عامل تمام این بدبختی‌ها را به رسمیت بشناسد.» خانم سلطانی بر این باور است که جهان نباید زنان افغان را بیش از این در حاشیه قرار دهد و از حقوق انسانی آن محروم سازد. او تاکید می‌کند که نگران آینده‌ی این نشست است و مبادا این گروه پس از نزدیک به دو سال انجام اعمال وحشیانه در افغانستان، مورد احترام قرار گیرد و به خشونت‌های کنونی مهر دوام زده شود. فریبا اسلمی، دیگر فعال حقوق زن بر این باور است که طی دو سال گذشته زنان در افغانستان زیر تسلط حکومت فعلی بدترین شکنجه‌های تاریخ را تجربه کردند. او می‌گوید: «وقتی حرف از نشست دوحه می‌شود، همه‌‌ی زنان افغان یاد آن توافق‌نامه‌ی ننگین آمریکا با حکومت‌ سرپرست می‌افتند. در‌ نشست دوحه‌ی قبلی آمریکا رسما به یک گروه تروریست مشروعیت داد و همان نشست آغازگر بحران در افغانستان قلمداد می‌شود.» او بر این باور است که علی‌رغم اینکه آمریکا بارها ادعا کرده است که حکومت سرپرست را به رسمیت نشناخته است اما همواره این گروه را مورد حمایت مالی خود قرار داده است. خانم اسلمی: «در کجای دنیا به حکومتی که هیچ رسمیتی ندارد، ماهانه میلیون‌ها دالر کمک می‌شود؛ در کجا دیده شده به یک گروه تروریستی که دختران را خانه‌نشین کردند اینقدر ارزش داده شود. آمريکا در نشست دوحه‌ی گذشته حکومت فعلی را به رسميت شناخت و در این نشست این رسميت دادن همگانی خواهد شد.» این فعال حقوق زن از سازمان ملل به عنوان یک نهاد دو رو یاد می‌کند که از یک سو نقش دایه‌ی بهتر از مادر را بازی می‌کند و از جانب دیگر نشستی را میزبانی می‌کند که در مورد به رسمیت شناختن حکومت فعلی است و تصامیم ضد حقوق زن افغان را می‌گیرد. این در حالی است که هیچ زنی از آدرس افغانستان در نشست دوحه دعوت نشده است. پیش از این هیدر بار، مسوول بخش زنان دیدبان حقوق بشر نیز گفته بود که علی‌رغم درخواست‌های مکرر، در نشست دوحه از آدرس زنان افغانستان هیچ زنی دعوت نشده است. خانم بار تاکید کرده بود که نشست دوحه به رهبری سازمان ملل متحد برای زنان افغانستان و آینده‌ی کشورشان کلیدی است. در حالی زنان درافغانستان نسبت به دورنمای این نشست ابراز نگرانی می‌کنند که قرار است امروز و فردا پشست درهای بسته تصامیم مهم و سرنوشت سازی در خصوص زنان افغان، آینده‌ی تحصیلی، کاری و حقوق بشری آن‌ها و مهمتر از همه شیوه‌های تعامل با حکومت سرپرست گرفته شود. تصامیمی که می‌تواند شرایط کنونی زنان را بهبود ببخشد و یا تاریک‌تر از اکنون سازد.

بیشتر بخوانید


2 سال قبل - 115 بازدید

گاهی فرصت‌ها از دل بحرانی خلق می‌شود که انسان حتی در مخیله‌اش نمی‌گنجد. داستان زندگی سمیرا کوثری یکی از همین اتفاقاتی است که از میان تلخی‌های بی‌شمار، روزنه‌‌ی امیدی برایش باز شد. او در لحظاتی که با ناامیدی خلق شده از محرومیت تحصیلی دختران در افغانستان دست به گریبان بود، برنده‌ی مقام نخست رقابت ادبی «صادق هدایت» در ایران شد. سمیرا کوثری، داستان نویس؛ دختری که از دل نوشته آغاز کرد و توانست در میان  ۸۰۰ اشتراک کننده‌ی فارسی زبان از سراسر جهان مقام نخست این رقابت ادبی را بدست آورد. خانم کوثری داستان کوتاه «آخرین پانزده دقیقه‌ی حق لمس» که داستانی علمی- تخیلی است را کاندید این رقابت کرد. جهانگیر هدایت، دبیر این مسابقه اعلام کرد که آن‌ها داستان‌ها را در دو مرحله «ارزشیابی» کردند و پس از پایان مرحله دوم، برندگان نهایی مشخص شد. مقام دوم این رقابت ادبی نیز به سه داستان‌نویس زن تعلق گرفته است؛ لیلا دارابی، سحر رفیع و یاسمین حسین‌زاده که همه شهروند ایران هستند. برندگان رقابت ادبی «صادق هدایت» به تاریخ ۲۵ دلو سال ۱۴۰۱ اعلام شد، اما خانم کوثری به دلیل نداشتن پاسپورت نتوانست به ایران برود و در این مراسم اشتراک کند. سمیرا کوثری اولین داستان‌نویس زن در افغانستان است که برنده مقام نخست رقابت ادبی «صادق هدایت» شده است. پیش از او، حمیرا قادری در سال ۱۳۸۳ خورشیدی برای نوشتن داستان «باز باران اگر می‌بارید» برنده مقام دوم این رقابت ادبی شده بود ولوح تقدیر دریافت کرد. سمیرا کوثری کیست؟ سمیرا در تابستان سال ۱۳۷۸ در شهر اصفهان ایران، در یک خانواده‌ی فرهنگی به ‌دنیا آمد. پدرش عباس کوثری و عمه‌اش معصومه کوثری نیز نویسنده هستند. او در سال ۱۳۸۱ به همراه خانواده‌اش به افغانستان بازگشت و در زادگاه پدری‌اش در بلخ، اقامت گزید. او یک خواهر و یک برادر دارد. او از دوره‌ی متوسطه مکتب بنابر درخواست مادرش آموزش علوم دینی را فرا گرفت. اما پس از مدتی آموزش علوم دینی را کنار گذاشت. او مکتب را در لیسه «عایشه افغان» به پایان رساند. هنگامی که او از صنف دوازدهم فارغ شد شروع به تحصیل در رشته‌ی ادبیات انگلیسی در یکی از دانشگاه‌های خصوصی ولایت بلخ کرد. شاید همان‌گونه که سمیرا می‌گوید نخستین جرقه‌های رشد استعداد داستان نویسی با کتاب‌های کتابخانه‌ی کوچکی رقم خورد که به لطف عمه و پدرش که هر دو اهل قلم هستند، تهیه شده بود.  «و آسمان همین رنگ بود» مجموعی داستانی است که به قلم پدر سمیرا نوشته شده است و «حادثه فصل» و «تبر داران» دو مجموعه داستانی است که به قلم عمه‌ی او نوشته شده است. او می‌گوید که ساعت‌های زیادی را صرف مطالعه می‌کرد و رمان می‌خواند. لذتی که با هیچ چیزی برایش جایگزین نمی‌شد. او بر این باور است که اگر به این کتاب‌ها دسترسی نمی داشت شاید هرگز رویای داستان‌نویس شدن در وجود او شکل نمی‌گرفت. خانم کوثری: «دقیق یادم نیست اما از زمانی که خودم را یادم می‌آید از نوشتن لذت می بردم. اوایل خجالت می کشیدم که نوشته‌هایم را به کسی نشان دهم. مثل تمام نوجوانانی که روی قلم شان باور ندارند و حسی مملو از خجالت و ترس از افشای افکارخود دارند.» او بر این باور است که چون داستان همچون گزارش یا مقاله دست و بال نویسنده را در بیان دقیق رویداد نمی‌بندد، نویسنده به راحتی می‌تواند در قالب یک اتفاق کاملا معمولی، حرفای مهم‌تری را بیان کند. چیزی را خلق کند، پاک کند و دوباره از نو بنویسد. نخستین خواننده‌های نوشته‌های سمیرا دوستان دوران مکتب و خواهرش بوده‌اند که از آن بهرمند می‌شدند. هنگامی که او تشویق مادرش را دید، جرات گرفت و با انرژی بیشتری نوشت. او ده ها نوشته‌ای دارد که شامل خاطرات، درد و دل و گاهی نوشته‌هایش بی آن‌که عنوانی را حمل کند بر روی کاغذ به رشته‌ی تحریر در آمدند. سمیرا زمانی که ۱۷ ساله شد توانست چند کتابی در مورد چگونگی نوشتن داستان بدست آورد و از آن پس تلاش کرد تا به نوشته‌هایش نقش حرفه‌ای دهد. «هدیه ای که هرگز آن را به کسی نداده ام» عنوان نخستین داستانی است که سمیرا نوشته است. او می‌گوید: «وقتی این داستان را برای مادرم خواندم گریه کرد و مرا زیاد تشویق کرد. بعدش آن را به عمه‌ام فرستادم و ایشان بعد این‌که استعداد من را دیدند، مرا با «خانه داستان بلخ» آشنا کردند. از عضویت تا ریاست خانه داستان بلخ خانم کوثری از همان نوجوانی هنگامی که وارد «خانه داستان بلخ» شد تلاش کرد تا در تمام جلسات نقد و بررسی داستان‌ها حضور فعال داشته باشد و از آن کمال استفاده را ببرد. علاقه و پشتکار و حضور او در کنار دیگر داستان‌نویسان و نویسندگان سبب شد تا با چارچوب نویسندگی و داستان‌نویسی آشنایی کامل بدست آورد. او در سال ۱۳۹۷ به عنوان مدیر «خانه‌ داستان بلخ» انتخاب شد و تا سال ۱۴۰۰ خورشیدی به این سمت فعالیت کرد. در کنار فعالیت ادبی و فرهنگی، او در یکی از مکاتب تدریس نیز می‌کرد. در ماه اسد سال ۱۴۰۰ خورشیدی، همزمان با تسلط حکومت فعلی بر افغانستان، او مادرش را از دست داد و دیگر نتوانست به فعالیت‌هایش ادامه دهد. از دست دادن مادر، ممنوعیت تحصیلی، محدودیت‌های وضع شده پس از تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان سبب شد تا سمیرا بیش از هر زمان دیگر احساس تنهایی و ناامیدی را تجربه کند. او می‌گوید: «فکر می کردم که همه چیز برای من به پایان رسیده است. نه دیگر می توانستم به دانشگاه بروم. نه می توانستم به خانه داستان بروم و وضعیت روحی بدی داشتم. تنها چیزی که مرا آرام می کرد نوشتن بود و خواندن.» سمیرا بعد از مدتی درست هنگامی که با شماری از داستان‌نویسان دیگر که هم سطح او بودند آشنا شد، دروازه ناامیدی را بست و بار دیگر قوی‌تر از گذشته برخواست و شروع به ادامه دادن کرد. دریافت تندیس «صادق هدایت» حلقه‌ی دوستان جدید سمیرا بانی آن شدند تا او نه تنها روحیه‌اش را بار دیگر از نو بازسازی کرده و به آمدن روزهای خوب فرصت دوباره‌ای دهد بلکه سبب شدند تا دنیای زیبای قلم او کشف شود و روح بلند افکارش در آسمان ادبی بدرخشد. خانم کوثری می‌گوید مایل نبوده است تا داستان خود را در رقابت ادبی «صادق هدایت» کاندید کند. او می گوید: «خوب معمولا من در جشنواره‌ها اشتراک نمی‌کنم، چون خودم می‌دانم که نه شانس برنده شدن داشتم و نه قوانین را در نوشتن مراعت می‌کنم. سال‌های اولی که وارد جلسات ادبی شده بودم چندبار اشتراک کردم چون حس می‌کردم در هر صورت چه بتوانم یا نه چون می‌نویسم وظیفه‌ام است که اشتراک کنم. ولی این چند سال اخیر وضع روحی خوبی نداشتم اما از وقتی با تغییر شرایط با چند نویسنده هم سطح خودم دوست شدم دوباره باهم شروع کردیم » او می گوید شعار یکی از دوستانش این است که «بفرست فوقش ما هم تلاش مان را کردیم» و این سبب شده است که او علی‌رغم این‌که در انتخاب این داستان مردد بوده آن را فرستاده است. او می گوید: «داستانم در مورد یک زن هست که در یک دنیای آرمانی زند‌گی می‌کند. با یک سری قوانین عجیب و محدودیت‌ها. شوهر این زن که وضعیت جسمی خرابی دارد به دلایلی از طرف حکومت آن دنیا که به آن سازمان می‌گویند، از بین می‌رود و زن سعی می‌کند با فاش کردن این حقایق، انتقام شوهرش را بگیرد و دنیا را نجات دهد.» قهرمان این داستان یک زن است و او آن را درست در زمانی نوشته است که افغانستان به دست حکومت سرپرست سقوط کرد و زنان بیش از هر زمان ممکن محدود و به انزوا کشیده شدند. سمیرا تلاش کرده است تا روح مبارزه جویانه و آزادی‌خواه خودش را در قالب قهرمان زن این داستان آزاد کند. شما می‌توانید نسخه‌ی کامل داستان «آخرین پانزده دقیقه‌ی حق لمس» را در وبلاگ سمیرا کوثری بخوانید. ”وقتی آخرین اعداد کُد را وارد می‌کنم؛ دستانم می‌لرزد و کمی پشیمانم. اما دائم به این فکر می‌کنم که دنیای ما چقدر غم‌انگیز است چه به دنیا آمدن باشد و چه مردن باشد و همه چقدر بی رحم اند. ‏می‌آیند و سریع یاد می‌گیرند، می‌کُشند و راحت کنار می‌آیند و فراموش می‌کنند که چه کسی بود، حتی عزیزان شان می‌میرند و از یاد می‌روند. با ارزش‌ترین چیزهای‌شان را گم می‌کنند یا از دست می‌دهند و بی‌تفاوت رد می‌شوند. همه اشک می‌ریزند، همه سعی می‌کنند اشک بریزند، حتی آسمان‌. البته ...(http://samirakowsari.blogfa.com) “ خانم کوثری در پاسخ به این پرسش که از چه سبک و یا نویسنده‌ی خاصی پیروی می‌کند گفت که نویسنده‌ی خاصی مد نظرش نیست. او می‌گوید: «من حقیقتا از همه ‌می‌خوانم. سلیقه‌ام چیزهای مختلف در کارهای مختلف از نویسنده‌های مختلف است. برایم خیلی سخت هست که بخواهم یک انتخاب خاصی داشته باشم و فقط همان را دنبال کنم.» او تاکید می‌کند که سبک نوشتاری او بیشتر مانولوگ یا خودگویی است. به باور او آن‌قدر که با نوشتن احساس راحتی می‌کند با حرف زدن نمی‌کند. به قول خودش: «من کمی وسواس هم دارم وقت می‌نویسم حس می‌کنم نظم اجرا شده ولی وقتی با حرف زدن توضیح می‌دهم حس می‌کنم درست نتوانستم بفهمانم.» هنوز هیچ کتابی از این نویسنده‌ی جوان به نشر نرسیده است. اما او از سال ۱۳۹۹ یک وبلاگ ساخت که تمام داستان‌های خود را در آن‌جا به اشتراک می‌گذارد. پاسداری با اهدای بورسیه‌ی تحصیلی محدودیت‌ها نه تنها سبب شدند تا سمیرا نتواند در برنامه‌ی دریافت تندیس «صادق هدایت» در ایران اشتراک کند بلکه او حتی اجازه نیافت تا در برنامه‌ی گرامی داشت از نویسندگان که از سوی انجمن «خانه داستان بلخ» برگزار شده بود نیز حضور یابد. این انجمن روز (شنبه، ۲۷ حوت) قرار بود طی برنامه‌ای، از فعالان فرهنگی و ادبی دختر در این شهر تقدیر کند، اما نیروهای حکومت سرپرست مانع حضور دختران در این برنامه شدند. خانم کوثری می‌گوید که این برنامه در دانشگاه ابن‌سینا شهر مزار شریف برگزار شده بود و نیروهای حکومت به دختران اشتراک کننده، گفته بودند که بخاطر بسته بودن دانشگاه‌ها به روی دختران، آنان نیز نمی‌توانند در این برنامه اشتراک کنند. او گفت که انجمن خانه‌ی داستان بلخ در غیاب اش از او به‌خاطر به‌دست آوردن مقام نخست بیست‌ویکمین دور جشنواره‌ی ادبی «صادق هدایت» تقدیر کرده است. خانم کوثری تصریح کرد که تقدیرنامه‌ را برادرش به نمایندگی از وی، از خانه‌ی داستان بلخ دریافت کرده است. این در حالی است که مجتمع علمی-فرهنگی سپهر اندیشه و مکاتب رسالت در هرات به پاس قدردانی از شایستگی سمیرا کوثری، بورسیه‌ی تحصیلی دانشگاه فردوسی مشهد ایران را برایش داده است. سمیرا کوثری اکنون تنها عضو تیم ابرفن است و کارهای گرافیکی چون طرح پست، بنر و... این تیم را انجام می‌دهد. او می‌گوید گویا روحش با نوشتن عجین شده است و هرگز نمی‌تواند آن را کنار بگذارد. رویای او این است که در عالم نویسندگی ادامه و نویسنده‌ای تاثیرگذار شود.

بیشتر بخوانید


2 سال قبل - 86 بازدید

منابع مردمی از شفاخانه‌ی حوزوی هرات می‌گویند که از چند روز به این طرف این شفاخانه از مراجعین و افراد تحت بستر فیس می‌گیرند. آنان از این روند انتقاد نموده و می‌گویند که مردم نان خوردن شان را ندارند، آنان به شفاخانه دولتی می‌آیند تا پول ندهند، اما اکنون این شفاخانه نیز از مردم پول می‌گیرد. عمر صدیقی، یک تن از مریضان امروز (سه‌شنبه، ۲۲ حمل) به رسانه گوهرشاد گفت که از تاریخ ۱۹ حمل سال جاری؛ این روند روی تمام مریضان تطبیق شده است. عمر صدیقی که در بخش ارتوپدی بستری بوده، گفت: «من دو شب در این بخش بستری بودم و هر شب بابت بستری‌ام یک هزار افغانی فیس گرفته است.» آقای صدیقی از این روند شکایت نموده و گفت که مردم نان برای خوردن ندارند، از شفاخانه‌های خصوصی فرار می‌کنند تا پول نپردازند، اما اکنون شفاخانه دولتی نیز از مردم مانند شفاخانه‌های خصوصی فیس می‌گیرد. همچنین یک تن از داکتران که نخواست نامش گرفته شود، به رسانه گوهرشاد گفت که شفاخانه‌ی حوزوی هرات از ویزیت هر فرد ۲۰ افغانی و از بستری کردن حدود یک هزار افغانی می‌گیرد. او می‌گوید که برای معاینات کلی مریضان نیز بین ۲۰۰ تا ۵۰۰ افغانی فیس تعیین شده است. وی تاکید کرد که برای عملیات مریضان نیز حدود ۵۰۰ تا یک هزار افغانی فیس تعیین شده است. با این وجود، عارف جلالی، سرطبیب شفاخانه حوزوی هرات با تایید این موضوع به رسانه گوهرشاد گفت که براساس هدایت وزارت صحت عامه و مالیه؛ پالیسی اخذ فیس به صورت عمومی در کل افغانستان از شفاخانه‌های دولتی شروع شده است. آقای جلالی تاکید کرد که در قدم نخست این پروسه از بخش مریضان ارتوپدی شروع شده و در روزهای آینده بالای تمام بخش‌ها تطبیق خواهد شد. او علاوه کرد که مریضان تولدی، سزارین، سوءتغذی و توبرکلوز شامل این تصمیم وزارت صحت و مالیه نمی‌شوند. سرطبیب شفاخانه‌ی حوزوی علاوه کرد که فیس‌های اخذ شده به حساب وزارت مالیه واریز شده و این فیس‌ها جهت خریدن و ترمیم تجهیزات شفاخانه استفاده می‌شود. وی در مورد این که از ویزیت، معاینه، عملیات و بستر کردن مریضان چقدر فیس می‌گیرد، جزئیات ارائه نکرد. روند اخذ فیس در شفاخانه‌ی حوزوی ولایت هرات مراجعه‌کنندگان را با دشواری‌های زیادی مواجه کرده و مردم خواهان متوقف شدن این روند هستند. در حالی وزارت صحت و مالیه افغانستان تصمیم گرفته اند از مریضان شفاخانه‌های دولتی فیس اخذ کنند که تسلط حکومت فعلی بر افغانستان، تمام جمعیت را متأثر کرده و میزان فقر و بیکاری به گونه‌ی بی‌سابقه در کشور افزایش یافته است. در این جدول که سال ۱۳۹۷ همگانی شد، نوع خدمات و مقدار پولی که بیماران باید بپردازند، مشخص شده است در سال ۱۳۹۷ه.ش نیز شفاخانه‌ی حوزوی هرات، یکی از بزرگترین شفاخانه‌ی دولتی این ولایت قانون اخذ فیس از مریضان را بین ۱۰ تا ۵۰۰ افغانی وضع کرده بودند که این روند تا کنون در بخش عملیات این شفاخانه جریان داشت. براساس قانون اساسی و قانون صحت عامه‌ی افغانستان در حکومت جمهوریت، تمام خدمات صحی در مراکز درمانی دولتی برای شهروندان کشور به طور رایگان باید ارایه شود. در ماده‌ی پنجاه و دوم قانون اساسی و ماده‌ی دوم قانون صحت عامه آمده که «دولت وسایل وقایه و علاج امراض و تسهیلات صحی رایگان را برای همه‌ی اتباع مطابق به احکام قانون تامین می‌نماید.» با سقوط جمهوريت و روی کار آمدن حکومت فعلی در افغانستان، این بار تمامی شفاخانه‌های دولتی در سراسر کشور پولی خواهد شد که این موضوع در پنج روز اخیر با انتقادهای جدی از سوی مردم ولایت هرات مواجه شده است. پس از تسلط حکومت فعلی، کشورهای جهان و سازمان‌های اهداکننده به‌دلیل بحران اقتصادی شدید در افغانستان، تلاش کردند تا از طریق ارسال کمک‌های بشردوستانه مانع وقوع فاجعه انسانی در افغانستان شوند، اما از ماه نوامبر ۲۰۲۲ که حکومت فعلی دستور ممنوعیت کار زنان در ادارات غیردولتی داخلی و بین‌المللی را صادر کرد، سازمان‌های امدادرسان اعلام کردند که بدون حضور زنان مددکار، توانایی ارائه‌ی کمک‌ها را نخواهند داشت. پیش از این، اوچا یا ‌دفتر هماهنگی امور کمک‌های بشری ملل متحد نیز با نشر گزارشی گفته بود که افغانستان با یک بحران بشردوستانه بی‌سابقه و خطر سقوط سیستم و فاجعه انسانی مواجه است. گزارش: رسانه گوهرشاد

بیشتر بخوانید


2 سال قبل - 135 بازدید

با سقوط حکومت جمهوریت و روی کار آمدن حکومت فعلی هزاران تن از شهروندان افغانستان بنابر مشکلات امنیتی و ترس از زندانی شدن؛ تن به مهاجرت اجباری به کشور پاکستان دادند که شماری زیادی از آنان را زنان و کودکان تشکیل می‌دهند، زنان از تیغ حکومت فعلی فرار کردند اما در پاکستان با تهدید، زندان، شکنجه و اخراج مواجه شده اند. بهاره اسلمی، ۲۷ ساله یکی از زنان خبرنگار افغان است که با روی کار آمدن حکومت فعلی و محدودیت‌های روزافزون مجبور به مهاجرت به کشور پاکستان شده است. خانم اسلمی چهار سال سابقه‌ی کاری در رسانه‌های مختلف را دارد، او بعد از سقوط جمهوریت بازهم به کار خود  در رسانه‌ها به عنوان یک دختر خبرنگار ادامه داد اما پس از سه ماه فعالیت با سیاست‌های سخت‌گیرانه مواجه شد و مجبور به ترک کشوراش شد. بهاره از دلایل مهاجرت‌اش چنین می‌گوید: «آخرین فعالیت رسانه‌ای من با تلویزیون بامیان و رسانه‌ی رخشانه بود، اما با حاکمیت دوباره‌ی حکومت فعلی زمینه‌ی اطلاع رسانی و کار با رسانه‌ها دشوار شده بود، محدودیت‌ها و سرکوب آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات هم‌چنان سخت‌تر شده بود؛ همین موضوعات سبب شد تا پس از سه ماه فعالیت در زمینه اطلاع رسانی کشور خود را ترک کنم.» بهاره ۱۳ ماه است که با همسرش در«اسلام آباد» پاکستان به سر می‌برد و اکنون چون هزاران مهاجر دیگر در تبعید است و پاکستان چون برزخی برای او شده است. خانم اسلمی، دختر خبرنگاری که سال‌ها با پوشش موضوعات مهم زنان و کودکان، انعکاس‌دهنده‌ی صدای آنان بود؛ اما اکنون با هیچ حمایتی در بی‌سرنوشتی قرار دارد. بهاره از چگونگی وضعیت خود در پاکستان می‌گوید: «من و همسرم در اسلام آباد زندگی می‌کنیم و از بودجه‌ی کاملا شخصی بدون حمایت هیچ نهادی از افغانستان خارج شدیم و اکنون نیز به همین منوال با مشکلات اقتصادی، روحی و روانی و نبود ویزه‌ی قانونی در پاکستان به سر می‌بریم.» او در ادامه‌ی صحبت‌هایش از چالش‌های دیگری که دامن‌گیر مهاجران است، می‌گوید: «سیم کارت‌های تلفن بر اساس مدت ویزه است و جای سیم‌کارت پس از مدتی بسته می‌شود، من تاکنون سومین سیم‌کارت خود را گرفته ام و مطمئن هستم که آن‌هم در آینده‌ی نزدیک بسته خواهد شد.» اسلمی چون صدها خبرنگار افغان دیگر که در افغانستان، پاکستان و ایران در بلاتکلیفی به سر می‌برند از عمل‌کرد نهادهای حامی رسانه‌ها شکایت دارد. «آن‌ها تا اکنون با مسوولیت و دَینی که در قبال خبرنگاران داشتند آن‌چنانی عمل نکرده‌اند.» بهاره که در یک ناامیدی به سر می‌برد می‌گوید: «در طول این مدت من در یک آینده‌ی مبهمی زندگی کرده‌ام، اگر وضعیت نامعلوم باقی بماند من مجبورم راه‌های قاچاق را در پیش ‌بگیرم و تصمیم برگشت به افغانستان را ندارم.» «هیچ کشوری مدافع زنان نظامی افغان نشد» در همین حال شمار دیگری از زنانی که در حکومت گذشته در بخش نظامی فعالیت داشتند کتله‌ی عظیمی از مهاجران را تشکیل می‌دهند، آن‌ها با قدرت گرفتن حکومت فعلی با کم‌ترین امکانات سرگردان در کشورهای مختلف آواره شده‌اند. زرغونه احراری، ۳۰ ساله، یکی از زنانی است که در وزارت دفاع افغانستان؛ در بخش معاونیت استخبارات فعالیت می‌کرد، او چون هزاران زن نظامی دیگر با حاکم شدن حکومت سرپرست و تهدیدهای روزافزون مجبور به فرار از کشور شده است. زرغونه می‌گوید: «مدتی پس از حاکم شدن این گروه، آن‌ها از دفتر وزارت دفاع برایم تماس گرفتند و گفتند که تو با خود سلاح بردی فوری برگردان و گفتند تو عضو نیروهای کماندو بودی؛ من برای شان گفتم سلاح ندارم و عضو کماندو نیز نبودم، اما برایم گفتند دروغ می‌گویی. از آن‌جایی که آدرس خانه‌ی من در دفتر کاری ام آرشیو بود، فورا خانه را ترک کردم و به پاکستان پناه آوردم.» خانم احراری می‌گوید: «بعد از آن‌که بخاطر تهدیدها از کشور فرار کردم،‌ نیروهای حکومت به خانه‌ام حمله کردند؛ پدرم را با خود بردند و لت‌وکوب اش کردند.» اکنون بیش از یک سال است که زرغونه با برادر کوچک‌اش در پاکستان سرگردان است و خانواده‌اش برای زنده ماندن در افغانستان پنهانی زندگی می‌کنند. این کارمند وزارت دفاع دوره‌ی جمهوریت که ۱۰ سال برای کشورش خدمت کرده است، اکنون درتبعید به سر می‌برد و می‌گوید: «هیچ کشوری مدافع زنان نظامی افغانستان نشد، حتی وقتی به رییس و معاون خود تماس گرفتم من را بلاک کردند. کسی از ما حمایت نمی‌کند، زنان نظامی افغانستان به کشورهای ایران، ترکیه و پاکستان آواره شده‌اند و کسانی که در افغانستان مانده‌اند نیز به قتل رسیدند.» عالیه عزیزی، رییس پیشین زندان زنانه هرات یکی از زنان نظامی دوره‌ی جمهوریت است که در اوایل حاکم شدن حکومت سرپرست از سوی آنان تیرباران شده است. زرغونه در ادامه‌ی صحبت‌هایش از چالش‌های موجود در پاکستان نیز می‌گوید: «من مجبور شدم غیرقانونی به پاکستان بروم، حالا در این‌جا اجازه‌ی گشت‌و گذار، کار و حتی داشتن سیم‌کارت تلفن را هم ندارم.» زرغونه احراری با آن‌که در بی‌سرنوشتی به سر می‌برد، اما هنوز هم امیدوار است تا بتواند روزی به کشوراش برگردد و بازهم برای مردم اش خدمت کند. فعالان حقوق زن: کار ما را خلاف شریعت اسلام می‌دانند با این حال شماری از فعالان حقوق زن و جامعه مدنی که سال‌ها برای احقاق حقوق زنان در افغانستان دادخواهی کردند، پس از سقوط با خانواده‌های شان به پاکستان آواره شده‌اند. بی‌نظیر امیری، ۳۱ ساله، یکی از زنانی است که بیش از یک دهه برای هم‌جنسان اش دادخواهی کرده است. اما او اکنون با اعضای خانواده‌اش در پاکستان است و حتی «اجازه بیرون شدن از خانه» را هم ندارد. خانم امیری سال‌های زیادی با موسسه (CRS)، شبکه زنان افغان (AWN) و مجتمع جامعه مدنی افغانستان و سایر نهادهای حامی حقوق زنان کار کرده است و در این راه حتی در دوران جمهوریت با مشکلات امنیتی زیادی مواجه شده است. بی‌نظیر می‌گوید: «زمانی که در ولسوالی‌های دور دست برای آگاهی دهی از حقوق زنان می‌رفتیم به ما می‌گفتند حرف‌های تان مخالف شریعت اسلامی است، یادم هست که پس از برگزاری یکی از سیمینارها در راه برگشت به خانه موتر ما مورد حمله‌ی مسلحانه قرار گرفت.» خانم امیری در ادامه می‌گوید: «بعد از سقوط جمهوریت از شماره‌های مختلف برایم تماس می‌آمد و تهدید به مرگ می‌شدم و حتی آدرس خانه و آدرس کودکستان بچه‌هایم را داشتند و من را با جان خودم و آنان تهدید می‌کردند.» اما اکنون که او با خانواده‌اش به پاکستان مهاجر شده است، بازهم با چالش‌های روزافزون دیگری مواجه هستند. بی‌نظیر می‌گوید: «برای چهار نفر از اعضای خانواده ام به هزینه‌ی دوهزار و ۲۰۰ دالر ویزه‌ی پاکستان را گرفتم، اما این ویزه‌ها جعلی بودند و اکنون من و بچه‌هایم حتی از خانه بیرون شده نمی‌توانیم، مشکلات اقتصادی داریم و در وضعیت بد روحی و روانی قرار داریم.» او می‌افزاید، نهادهای حقوق بشری باید از او حمایت کند تا بتواند بعد از سپری کردن این همه درد و رنج به کشور مقصد برسد. در همین حال شماری دیگری از خانواده‌های افغان که در پاکستان به سر می‌برند از بی‌سرنوشتی خسته شده‌اند، اما نه توان ماندن و نه برگشتن را دارند. عبدالمنان یوسفی، ۶۰ ساله، یکی از خانواده‌های افغان، مهاجر در پاکستان است که با دو فرزند و همسرش به پاکستان مهاجر شده‌اند. آقای یوسفی سال‌ها با یکی از موسسه‌های خارجی کار کرده است و این موضوع سبب شده تا امنیت او و خانواده اش با خطر مرگ مواجه شود، آن‌‎ها سه ماه است که در پاکستان به سر می‌برند و هنوز امیدی برای خروج و رسیدن به کشور مقصد نیست.  عبدالمنان می‌گوید: «خانه‌ی که در افغانستان داشتیم به رحن دادیم و این سه ماه از همان پول خرج می‌کنیم. حالا پاکستان آمدیم زبان این کشور را نمی‌فهمیم، مدت ویزه‌ی ما در حال تمام شدن است، کرایه‌های خانه و ترانسپورت به شدت گران است و همه‌ی هزینه‌ها را باید از جیب خود بدهیم.» او در ادامه می‌افزاید، دغدغه‌ی بزرگ او فرزندانش هستند که هر دو بی‌‎سرنوشت شده و از مکتب و دانشگاه محروم شده‌اند. یوسفی می‌گوید، او چون میلیون‌ها افغان دیگر بی‌سرنوشت شده است و دیگر حتی نمی‌تواند به کشوراش برگردد. یادداشت: نام شماری از منابع در این گزارش بخاطر موضوعات امنیتی مستعار ذکر شده است. گزارش: گوهرشاد

بیشتر بخوانید
Published
Categorized as گزارش


2 سال قبل - 114 بازدید

مرزهای افغانستان پس از سقوط شلوغ‌ ترین حالت ممکن را تجربه کرد. هرچند مسیر مهاجرت افغان‌ها به کشورهای همسایه چون ایران و پاکستان هیچ گاهی خلوت نبود. شرایط اقتصادی و نبود کار همواره شمار زیادی از مردان را سالانه وا می‌داشت تا برای تهیه‌ی هزینه‌های زندگی، ماه‌ها و یا سال‌ها در مهاجرت بمانند. اما انگیزه‌ی موج بزرگ مهاجرتی که پس از سقوط افغانستان شکل گرفت، بیشتر از ناامنی و تهدیدهای احتمالی آب می‌خورد. اکثر کسانی که پس از تسلط حکومت فعلی به کشور ایران رفتند، خانواده‌هایی بودند که یا زیر تهدید امنیتی شدید قرار داشتند و یا از ترس نکاح اجباری وآسیب‌های احتمالی مورد توجه دختران جوان و زنان شان به ایران پناه بردند. هرچند شماری نیز پس از دریافت قبولی کشورهای دیگر و یا به قصد ورود غیرقانونی به خاک اروپا، وارد خاک ایران شدند. براساس آخرین آمار ارائه شده از سوی وزارت خارجه‌ی ایران، از زمان سقوط افغانستان به دست حکومت سرپرست تا ماه جدی سال ۱۴۰۱به تعداد۱.۶ میلیون نفر به ایران مهاجر شده‌اند. صادق رضادوست، مدیرکل امور اتباع و مهاجران خارجی در وزارت داخله ایران در ماه جدی سال ۱۴۰۱ در صحبت با رسانه ایرنا، گفت که فعلا بیش از پنج میلیون نفر از شهروندان افغانستان در ایران حضور دارند که یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر آن‌ها در یک سال گذشته به این کشور آمده اند. پس از افزایش مهاجرت افغان‌ها به ایران، این کشور با هدف بازشماری و به روز شدن اطلاعات، شناسایی و برنامه‌ ریزی برای اتباع افغانستانی، طرح سرشماری مهاجران افغان را روی دست گرفت و برای بیش از دو میلیون افغان سند اقامت موقت توضیح کرد. بر بنیاد گفته‌های آقای رضادوست، به اساس این سرشماری برای دو میلیون و ۶۰۰ هزار نفر از اتباع افغانستان برگه‌های اقامت موقت داده شده است که تا ۳۰ جدی ۱۴۰۱ قابل اعتبار بود و قراربود در آینده نیز تمدید شود. این در حالی است که آمار ارائه شده از سوی وزارت خارجه‌ی ایران تنها شامل افرادی می‌شود که به شکل قانونی وارد خاک ایران شدند و افرادی که مسیر غیرقانونی را در پیش گرفتند را شامل نمی‌شود. آن سوی سکه‌ی تلخ مهاجرت رویا سلجوقی یکی از دخترانی هست که چند هفته پس از سقوط نظام جمهوریت، افغانستان را ترک کرد و به ایران رفت. او به همراه سه خواهر و مادرش در هرات زندگی می‌کرد. پدر رویا پیش از این نیز در ایران کارگر بود. رویا می‌گوید: «شایعات این‌که نیروهای حکومت فعلی، دختران جوان را به نکاج اجباری خود در می‌آورند و آزار و اذیت جنسی می‌کنند زیاد بود و پدرم پیش ما نبود و ما به شدت تنها بودیم. بناً مادرم تصمیم گرفت تا کشور را ترک کنیم.» خانواده‌ی رویا با حداقل پولی که در اختیار داشتند، توانستند ویزای ایران را بگیرند و افغانستان را به قصد کشور ایران ترک کنند. چون خانم رویا؛ هزاران خانواده‌ی افغان برای نجات جان و حفظ عفت زنان و دختران شان، کشور را ترک می‌کنند. بیش از یک سال از زمانی که خانواده‌ی رویا به ایران رفته است، می‌گذرد. در این مدت زندگی این خانواده بسیار تغییر کرده است. اکنون رویا نه تنها دیگر یک معلم نیست بلکه به اجبار قبل از طلوع آفتاب تا تاریکی شب در کارخانه‌ای کفش می‌دوزد. او هنگامی که در افغانستان بود سمستر آخر رشته‌ی ادبیات انگلیسی را می‌خواند و نصف روز را هم در مکتبی به حیث استاد ایفای وظیفه می‌کرد. رویا دقیقا چهار ماه قبل از این‌که رشته‌ی ادبیات انگلیسی را به پایان برساند و از پایان‌نامه‌اش دفاع کند، ناگزیر به ترک کشور شد. رویا می‌گوید: «وقتی آمدیم ایران هیچ مدرکی نداشتم، دیگر آن احترام استادی نیست. حالا من فقط یک دختر عادی هستم که از پنج صبح تا شش شام؛ کنار کسانی که سواد ندارند، فقط کفش می‌دوزم. باورم نمیشه بعد از ۱۶ سال درس خواندن و چند سال سابقه‌ی تدریس در این مسیر قرار گرفتم.» مهاجرت رویا را در مسیری قرار داد که به قول خودش هیچ آینده‌ای ندارد. رویا اما تنها نیست؛ سه خواهر دیگر او نیز به همین سرنوشت تلخ گرفتار شده‌اند. ثریا خواهر رویا در شهر هرات رشته‌ی گرافیک را می‌خواند و نقاشی می‌کرد. او در زمان ترک کشور، تمام لوازم نقاشی‌اش را با این هدف که بتواند در ایران به هنرش ادامه دهد، با خود برد. اما او اکنون در یک کارگاه تولیدی، خیاطی می‌کند و لحظه‌ای زمان ندارد تا به رویای رنگارنگ اش بیندیشد. رویا می‌گوید: «گاهی که با خواهرم حرف می‌زنم، می‌گوید خواهری آبرنگ‌هایم داره خشک می‌شود. اونا را خیلی گران خریدم.» سمیرا خواهرکوچک رویا در یکی از مکاتب خصوصی ایران درس می‌خواند. او در افغانستان صنف یازدهم بود. اما مکاتب ایران با این حساب که سطح سواد و آموزش در افغانستان پایین است، او را به صنف هشتم جذب کردند. آن‌گونه که رویا می‌گوید گویا این موضوع روی روحیه‌ی سمیرا تاثیر منفی گذاشته و روزهای زیادی او حاضر نمی‌شد تا به مکتب برود. مهاجرت مسیر دردناک و راهی‌ست که آینده‌ی مبهمی را برای بسیاری‌ها رقم زده است. سارا مرادی یکی از دختران دیگری است که بخاطر تهدیدهای امنیتی و وضعیت اقتصادی افغانستان را به مقصد ایران ترک کرد. سارا بیش از همه آسیب دیده است. او در تمام ماه‌های اخیر قبل از سقوط، مشغول آموزش زبان انگلیسی و کلاس‌های فشرده کامپیوتر بود. او تلاش داشت تا امتحان فولبرایت خود را سپری کند و فوق لیسانس اش را در کشور آمریکا بخواند. سارا از دانشکده‌ی اداره‌ی عامه دانشگاه هرات فارغ‌التحصیل شد و به دلیل استعداد و توانمندی‌هایی که داشت از همان دوره‌ی دانشجویی در کنار دانشگاه به فعالیت در موسسات خارجی آغاز کرد. اما با سقوط افغانستان، رویاهای او نیز ازبین رفت. سارا می‌گوید: «انگیزه‌ای که برای درس داشتم و آن همه تلاش شبانه روزی ام از بین رفت. بخاطر ناامنی و وضعیت بد اقتصادی آمدیم ایران؛ می‌دانستم اگر افغانستان بمانم،‌ با توجه به سابقه‌ی کاری ام و تهدیدهای موجود،‌ آسیب بیشتر می‌بینم.» سارا و خانواده‌اش قبل از جمهوریت نیز به دلیل فعالیت و همکاری با دفاتر خارجی، بارها تهدید شدند. این تهدید‌ها سبب شد تا او از فعالیت در موسسات دست بر دارد اما این تهدیدها تا چند ماه‌ی کم و بیش ادامه یافت. او پس از توقف فعالیت در موسسات تصمیم گرفت تا ادامه تحصیل دهد و برای آزمون فولبرایت آمادگی بگیرد. اما چون خانم رویا و دختران دیگر، بخت با او یار نبود و افغانستان سقوط کرد و مجبور شد تا کشور را ترک کند. سارا در ادامه می‌گوید: «وقتی این‌جا [ایران] آمدیم خیلی دلم می‌خواست که انگلیسی خود را ادامه بدم تا یک مدرک معتبر انگلیسی داشته باشم و از این‌جا برای ماستری به آمریکا اقدام کنم اما به دلیل شرایط بد اقتصادی و وضعیت روحی‌ام که خیلی بد بود، نشد.» حدود دو سال است که سارا و خانواده اش به ایران مهاجرت کرده‌اند و او در یکی از کارگاه‌های خیاطی فعالیت می‌کند. شغلی که به قول خودش حتی در مخلیه‌اش هم نمی‌گنجید روزی آن را انجام دهد. حداقل نه به عنوان مسیری برای کسب درآمد. سارا در ادامه‌ی صحبت‌هایش می‌گوید: «می‌دانستم که در ایران من نمی‌توانم شغلی بیشتر از خیاطی یا همین کارها پیدا کنم؛ چون برای خود اتباع ایران با مدرک لیسانس و فوق لیسانس به سختی کار پیدا می‌شود. خود ایرانی‌ها در به در دنبال مهاجرت و خارج شدن از ایران هستند برای من مهاجر که بماند.» نرگس خاتم‌پور، دیگر دختری است که افغانستان را به دلیل تهدیدهای امنیتی ترک کرده است. او دانش آموخته‌ی رشته‌ی روزنامه‌نگاری است. برادران نرگس هر دو در زمان جمهوریت در موسسه‌های خارجی، حوزه‌ی غرب مترجم بودند و این سبب شد تا آن‌ها نیز کشور را ترک کنند. نرگس نیز از جمله‌ی خانواده‌هایی است که در شروع حکومت سرپرست، افغانستان را ترک کرد. افزایش بهای هزینه‌های زندگی با گذشت هر روز به رغم این‌که زمینه‌ی اشتغالِ نه هر شغل، شغل‌های کارگری و روزمزد در ایران برای مهاجران زیاد است اما گویا هزینه‌های زندگی به مراتب بیشتر از پولی است که آن‌ها از فعالیت در آن‌جا بدست می‌آورند. هرچند کاهش ارزش پول ایران و هجوم هزاران پناهجوی افغان نیز در این راستا بی‌تاثیر نبوده است. خانواده‌ی سارا جزو نخستین افرادی بودند که کشور را ترک کردند. او می‌گوید از نخستین هفته‌های ورود آن‌ها به ایران تا کنون بهای مواد غذایی و کرایه‌ی خانه‌ها چندین برابر شده است. او می‌گوید: «ما در خانه به همراه خواهر و مادرم زندگی می‌کنیم. قبلا خرج سه نفر زیاد نمی‌شد اما الان با این‌که من و خواهرم هر دو کار می‌کنیم، بعضی ماه‌ها به سختی به ماه دیگر می‌رسانیم.» هزینه‌های چند برابری زندگی، بهای بلند مواد غذایی، پوشاک و هزینه‌های بلند درمان در ایران سبب شده است تا تمام افراد خانواده ناگزیر باشند که کارکنند. سارا همچنان می‌گوید: «من دختری نبودم که خانه بشینم و کار نکنم. هنوز هم به این باورم که باید به لحاظ اقتصادی مستقل باشم و دستم پیش کسی دراز نباشد. این‌جا هم آمدم وقتی اوضاع اقتصادی و شرایط خانه را دیدم، با این‌که به لحاظ روحی در بدترین حالت ممکن قرار داشتم اما به خدا توکل کردم و رفتم کار را شروع کردم. هرچند اصلا از کارم راضی نیستم. یعنی من برای خیاطی این همه درس نخواندم. این همه شب و روز انگلیسی نخواندم که بیام خیاط شوم اما مجبورم و این چیزی است که سر خیلی از ما افغان‌ها آمد.» او از درد‌هایی می‌گوید که هرگز آن را پیش از این تجربه نکرده بود. سارا می‌افزاید: «از صبح وقت تا پنج بعد از ظهر می‌رم کارگاه خیاطی و پشت چرخ خیاطی نشسته هستم. حس می‌کنم چشمانم ضعیف‌تر از قبل شده. گاهی با خودم میگم هی دختر بد است که الان بگم آخ کمرم درد می‌کنه اما خدایی کمردرد می‌شم. اما مجبورم. حداقل می‌توانم نیازهای اولیه خودم را تامین کنم.» سارا هنگامی که در افغانستان بود با کار در موسسات خارجی تقریبا مخارج کل خانه را می‌پرداخت، اکنون با حجم زیاد زحمت و ساعاتی بیشتر اما تنها می‌تواند از پس هزینه‌های خود و بخش کوچکی از خانه برآید. شماری از خانواده‌های افغان نیز هستند که با حمایت اعضای خانواده و اقاربی که به اروپا یا آمریکا دارند، حمایت می‌شوند و این‌گونه راحت‌ترمی‌توانند از پس مخارج شان برآیند. این امتیاز اما تنها برای درصد انگشت شماری از خانواده‌های افغان میسر است در حالی که کتله‌ی عظیمی از مهاجران از آن بی‌بهره اند و باید با انجام مشاغل شاقه از پس مخارج شان برآیند. نرگس هم اکنون با مادر و برادر کوچک‌اش در تهران ایران زندگی می‌کنند. دو برادر بزرگ او که مترجم موسسه‌های خارجی بوده‌اند اکنون در آمریکا هستند و خانواده‌ی کوچک شان را حمایت مالی می‌کنند. نرگس می‌گوید: «با این‌که برادرانم ما را حمایت می‌کنند اما هزینه‌ها واقعا بالاست و نسبت به افغانستان چندین برابر است و متاسفانه هر روز با دلایل متفاوت مثل تحریم‌ها، دالر بالا رفته و... نرخ‌ها بالاتر از روز قبل می‌شود.» وضعیت اقتصادی تنها بخشی از مشکلات مهاجران افغان هست زیرا مشکلات آن‌ها بیشتر از این‌ها است. خانم رویا نیز در این مورد می‌گوید مهاجران افغان از شمار زیادی از خدماتی که اتباع ایران برخوردارند، محروم هستند. او می‌افزاید این محرومیت‌ها از خرید یک قرص نان گرفته تا تعلیم و تحصیل و بیمه‌ی صحی را شامل می‌شود. رویا می‌گوید: «به ایران باید هزینه‌ی تقریبا تمام موارد را با کارت پرداخت. ولی ما حق داشتن کارت را نداریم. یک نان بخواهیم بخریم باید کارت بکشیم. اوایل کم مانده بود از گرسنگی بمیریم تا این‌که بلاخره یکی از فامیل‌ها لطف کرد و کارت خود را به ما داد و حالا از طریق کارت آن‌ها خریدهای خود را انجام می‌دهیم.» از سویی هزینه‌ای که افغان‌ها برای موارد درمانی پرداخت می‌کنند چندین برابر از یک شهروند ایرانی است. زیرا اتباع ایران بیمه‌‌ی صحی دارند و ملزم به پرداخت هزینه‌های هنگفت درمانی نیستند. از استهلاک تا مرگ در مهاجرت تمنا رحمانی، یکی دیگر از مهاجرانی است شش ماه قبل خانواده‌اش به همراه خواهر و برادرهای کوچک‌اش افغانستان را ترک کردند و به ایران رفتند. خانواده‌ی او اما پس از چهار ماه زندگی در ایران به افغانستان برگشت. او می‌گوید: «من یک خواهر و دو برادر زیر سن دارم که چون اوضاع این‌جا خراب شد، با کلی امید آن‌ها  را به ایران فرستادیم تا حداقل بتوانند به مکتب بروند اما آن‌جا نتوانستند به مکتب جذب شوند. چون مدرک نداشتند. از طرفی هزینه‌ها خیلی زیاد بود و با تلاش زیاد پدرم با آن هم نتوانستیم از پس مخارج بربیاییم.» او می‌گوید به شدت نگران خواهر و برادرهای کوچک‌اش است که از ابتدایی ترین تعلیمات آموزشی محروم شدند. خواهر او اکنون به دلیل محدودیت‌های آموزشی نمی‌تواند به مدرسه برود. به سختی می‌توان برای زندگی افغان‌های مهاجر در ایران، دورنمایی مثبتی یافت. تقریبا تمام آن‌ها کارگر و یا مجبور به پذیرش شغلی هستند که روزمزد است و آینده‌ی آن مشخص. دوام تا پایان عمر و در نهایت مرگ است. نرگس دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی روزنامه‌نگاری می‌گوید دیگر هیچ رویایی ندارد و اکنون تصمیم گرفته است حرفه‌ی آرایشگری را فراگیرد. رویا و خواهران اش همانند بسیاری از دانشجویان افغان دیگر نتوانستند به دانشگاه بروند و تحصیل خود را به پایان برسانند. آن‌ها ناگزیر شدند تن به انجام شغلی دهند که هرگز در برنامه‌ی آینده‌ی‌شان جایی نداشته است. در این میان سارا است که تلاش دارد تا دورنمایی متفاوت‌تری را برایش رقم زند. او می‌گوید همین که وضعیت اقتصادی‌اش بهتر شود می‌خواهد آموزش زبان انگلیسی را ادامه دهد و آزمون تافل انگلیسی را سپری کند. او می‌افزاید: «مهاجر افغانستانی اگر هزار سال به ایران بماند بازم یک مهاجر است و از درجه‌ی کارگری بالاتر نمی رود. من این را خوب درک کرده‌ام که اگر خودم فراتر از توانم زحمت نکشم باید یک زندگی بخور و نمیر و دور از هر گونه هدف را تا پایان عمر سپری کنم.» دنبال کردن اهداف سارا اما وابستگی به شرایط اقتصادی‌اش دارد که اگر بهبود نیابد، او هرگز نخواهد توانست آموزش زبان اش را دوباره آغاز کند. این تنها دختران دانشجو نیستند که نتوانستند تحصیل‌شان را به پایان برسانند. زیرا شمار زیادی از دانش‌آموزانی که در جریان سال ۱۴۰۱ به ایران رفته اند نیز به دلیل حجم زیاد مهاجر و مشکلات مدارک نتوانستند جذب مکتب شوند. تمنا می‌گوید با این‌که خانواده‌اش در ایران تلاش کردند تا خواهر و برادرانش جذب مکتب شوند اما به دلیل مشکلات مدارک اقامتی نتوانستند آموزش را در آن‌جا فراگیرند. پس از تسلط حکومت فعلی بر افغانستان، شمار زیادی افغانستان را به مقصد کشورهای دیگر بخصوص ایران و پاکستان ترک کردند. هرچند ممکن است خاک ایران برای قشر باسواد و دانشجو به مثابه‌ی باتلاقی برای رویاهای کاری و تحصیلی‌شان باشد و نتوانند زندگی دلخواه خود را آن‌جا آباد کنند، اما حداقل امنیت موجود آن سبب شده است تا مسیرهای مهاجرت افغان‌ها به کشورهای دیگر همواره شلوغ باشد. مسیری که در تعدادی از روزها میزبان دو تا سه هزار مهاجر است. آماری که با گذشت هر روز در حال افزایش است. از سویی شمار زیادی به دلیل نداشتن پاسپورت و یا عدم پرداخت هزینه‌ی مسافرت به ایران، مسیر ورود غیرقانونی را در پیش می‌گیرند که این خود نیز درج آمار نمی‌شود. این در حالی است که شمار زیادی از افغان‌ها روزانه از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و به اجبار به کشور برگشت داده می‌شوند. روزنامه وال استریت ژورنال در گزارش مستندی در ۱۱ دسامبر سال ۲۰۲۱ گفت که ایران پناهجویان گریخته از حکومت سرپرست را مجبور به بازگشت به افغانستان می‌کند. به گزارش این نشریه بین ۲۵۰۰ تا ۴۰۰۰ افغان هر روز توسط مسوولان ایرانی اخراج می‌شوند و به شهر مرزی «زرنج» در ولایت نیمروز می‌روند. شماری هم حین ورود غیرقانونی به کشور ایران در مسیر راه جان خود را از دست می‌دهند. گزارش: گوهرشاد

بیشتر بخوانید